رضا احدی صبح روز دوشنبه (۲۸ دی/ ۱۸ ژانویه) در سن ۵۳ سالگی درگذشت. پزشکان علت مرگ او را عفونت داخلی و عارضه کبد اعلام کردهاند.
احدی از هفته گذشته در بخش آی سی یو و در زیر چادر اکسیژن تحت نظر قرار داشت و از دو روز پیش به کما رفته بود. او جزو نخستین بازیکنان ایرانی است که سابقه لژیونر شدن و بازی در بوندس لیگای دسته دوم آلمان پس از انقلاب ایران را در کارنامهشان دارند.
رضا احدی در تیم های استقلال، باشگاه روت وایس اسن آلمان، ذوب آهن و پرسپولیس بازی کرده بود.
او در دهه ۱۳۶۰ در ۱۹ سالگی به باشگاه استقلال تهران پیوست. احدی در این سال ستاره فوتبال جوانان تهران بود و پس از درخشش در این رقابتها به استقلال تهران راه یافت.
در زمستان سال ۱۳۶۰ و در حالی که تازه ۱۹ ساله شده بود در تیم استقلال همبازی حجازی، حاجیلو، مراغهچیان، چنگیز، برادران بیانی، پرویز مظلومی، نعلچگر و بهتاش فریبا شد. کاپیتان سابق است
قلال در دهه ۱۳۸۰ به عنوان مربی به باشگاه استقلال تهران برگشت و مدتی به عنوان سرمربی تیمهای فوتبال جوانان و امیدهای استقلال به فعالیت پرداخت.
او همچنین مدت کوتاهی بین سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ عضو تیم ملی فوتبال ایران بود . او ۱۳ بازی برای تیم ملی انجام داد. احدی در تیمهای استقلال اهواز، ابومسلم خراسان، کوثر لرستان، شهرداری زنجان و پیام مشهد هم مدتی مربیگری کرده بود.
او جزو بازیکنانی بود که در جام قهرمانی باشگاههای آسیا برای استقلال به میدان رفتند و در آخرین قهرمانی این تیم در جام باشگاههای آسیا حضور داشت.
ناصر حجازی، سرمربی سابق استقلال تهران، در دهه ۱۳۸۰ و در بازگشت به این تیم احدی را به عنوان دستیار در کادر مربیگری تیم به باشگاه استقلال معرفی کرد اما هیئت مدیره باشگاه با حضور او در تیم مخالفت نمود. احدی پیش از مرگ، همیشه از این اتفاق به عنوان تلخترین تجربه ورزشی در باشگاه استقلال یاد میکرد. رضا احدی می گوید:.زندگي در حال گذر است و انشاءا... هيچكس محتاج بنده خدا و شرمنده زن و بچهاش نشود. سال 86 كه ناصرخان حجازي مرا به عنوان دستيارش ميخواست، هيأت مديره باشگاه مخالفت كرد، چه بسا اگر مخالفت نميكردند، وضعيت براي من خيلي تغيير ميكرد. در نهايت هم به ناصرخان كملطفي شد....
آنقدر ﺣﺮﺹ ﻭ ﺟﻮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﻣﯽﺁﻭﺭﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﯾﮏ ﺯﻧﮓ ﺧﺸﮏ ﻭﺧﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺰﻧﺪ . ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻧﺪﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻏﺼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﻡ . ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻤﺎﻋﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪﻣﺮﺩﻩﺍﻡ ...
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﻢ، ﺍﮔﺮﻫﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻧﮑﻨﻨﻨﺪ؛ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺍﯾﻦ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻗﺎﺗﻞ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺷﺪ . ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻣﺠﺪﯾﻪ ﺑﭽﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﯾﻢ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺳﺮﺩ ﺑﭙﻮﺳﺪ . ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﺎﺻﺮﺧﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺭﺿﺎ . ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﻡ ﮐﻪ
ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽﺷﻮﯼ ..
روحت شاد عزیز..
بازهم شرمندگی برای ماست و تنها میگویم لعنت بر مافیا، لعنت بر مسوولین فاسدو بی حیا.
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ امیر حاجرضایی که در مراسم درگذشت رضا احدی به شدت محزون بود و درباره اتفاقاتی که در این چند وقت افتاده است اینطور گفت: «وقتی که با حکم سرنوشت از زندگی بیرون میرویم میبینیم که چطور همه دور هم جمع میشوند. چقدر با هم در این فوتبال نامهربان هستیم و مقابل هم میایستیم. در دفتر یادداشت رضا احدی نوشتم رضاجان این چه وقت رفتن بود؟ خیلی زود از بین ما رفتی. غمی که در دلم هست را نمیتوانم توصیف کنم اما الان باید خودمان را جمع و جور کنیم برای درگذشت همایون بهزادی. سیستم با ما مهربان نیست. هرچند که مهربانیاش را هم نمیخواهیم چون ما برای مردم پیر شدیم. توقعی هم از کسی نداریم تا بیاید و کاری کند. مرگ برای همه است، خیلی از پیشکسوتان در خانه افتادهاند و حتی هیچ پولی در جیبشان نیست. چرا کسی از امثال وحید قلیچ که در خانه افتاده یادی نمیکند.» این پیشکسوت فوتبال در ادامه گفت: «دی ماه تلخی بود از رفتن اینانلو و احدی گرفته تا بیماری پورحیدری. کاری به رییس فدراسیون ندارم اما چگونه بهعنوان یک انسان در این امور مداخله نمیکنیم. بهزادی افتخارات زیادی داشت اما چرا رهایش کردید. او بیش از 10 بار به I.C.U رفت. آن موقع شما کجا بودید؟ خواهش میکنم اگر فردا روزی من هم رفتم اجازه دهید بهعنوان یک فرد گمنام باقی بمانم چون از شما چیزی جز نامهربانی ندیدم. اجازه دهید فقط همان قبری که برایم در قطعه نامآوران در نظر میگیرند، همان جا تنها بمانم.» حاجرضایی که به شدت ناراحت بود در پایان گفت: «از کسی باید انتظار داشت که خداوند را در نظر میگیرد. هر چند که این حرفها حرفهای دل من است. احدی زمانی که زنده بود نیازمند توجه بود. الان هم میتوانیم به گذشته برگردیم و با تجربه از آن ببینیم که چه کاری میتوانیم برای سایر پیشکسوتان انجام دهیم».
احدی از هفته گذشته در بخش آی سی یو و در زیر چادر اکسیژن تحت نظر قرار داشت و از دو روز پیش به کما رفته بود. او جزو نخستین بازیکنان ایرانی است که سابقه لژیونر شدن و بازی در بوندس لیگای دسته دوم آلمان پس از انقلاب ایران را در کارنامهشان دارند.
رضا احدی در تیم های استقلال، باشگاه روت وایس اسن آلمان، ذوب آهن و پرسپولیس بازی کرده بود.
او در دهه ۱۳۶۰ در ۱۹ سالگی به باشگاه استقلال تهران پیوست. احدی در این سال ستاره فوتبال جوانان تهران بود و پس از درخشش در این رقابتها به استقلال تهران راه یافت.
در زمستان سال ۱۳۶۰ و در حالی که تازه ۱۹ ساله شده بود در تیم استقلال همبازی حجازی، حاجیلو، مراغهچیان، چنگیز، برادران بیانی، پرویز مظلومی، نعلچگر و بهتاش فریبا شد. کاپیتان سابق است
قلال در دهه ۱۳۸۰ به عنوان مربی به باشگاه استقلال تهران برگشت و مدتی به عنوان سرمربی تیمهای فوتبال جوانان و امیدهای استقلال به فعالیت پرداخت.
او همچنین مدت کوتاهی بین سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ عضو تیم ملی فوتبال ایران بود . او ۱۳ بازی برای تیم ملی انجام داد. احدی در تیمهای استقلال اهواز، ابومسلم خراسان، کوثر لرستان، شهرداری زنجان و پیام مشهد هم مدتی مربیگری کرده بود.
او جزو بازیکنانی بود که در جام قهرمانی باشگاههای آسیا برای استقلال به میدان رفتند و در آخرین قهرمانی این تیم در جام باشگاههای آسیا حضور داشت.
ناصر حجازی، سرمربی سابق استقلال تهران، در دهه ۱۳۸۰ و در بازگشت به این تیم احدی را به عنوان دستیار در کادر مربیگری تیم به باشگاه استقلال معرفی کرد اما هیئت مدیره باشگاه با حضور او در تیم مخالفت نمود. احدی پیش از مرگ، همیشه از این اتفاق به عنوان تلخترین تجربه ورزشی در باشگاه استقلال یاد میکرد. رضا احدی می گوید:.زندگي در حال گذر است و انشاءا... هيچكس محتاج بنده خدا و شرمنده زن و بچهاش نشود. سال 86 كه ناصرخان حجازي مرا به عنوان دستيارش ميخواست، هيأت مديره باشگاه مخالفت كرد، چه بسا اگر مخالفت نميكردند، وضعيت براي من خيلي تغيير ميكرد. در نهايت هم به ناصرخان كملطفي شد....
آنقدر ﺣﺮﺹ ﻭ ﺟﻮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﻣﯽﺁﻭﺭﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﯾﮏ ﺯﻧﮓ ﺧﺸﮏ ﻭﺧﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺰﻧﺪ . ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻧﺪﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻏﺼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﻡ . ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻤﺎﻋﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪﻣﺮﺩﻩﺍﻡ ...
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﻢ، ﺍﮔﺮﻫﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻧﮑﻨﻨﻨﺪ؛ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺍﯾﻦ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻗﺎﺗﻞ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺷﺪ . ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﻡ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻣﺠﺪﯾﻪ ﺑﭽﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﯾﻢ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺳﺮﺩ ﺑﭙﻮﺳﺪ . ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺩﯾﺸﺐ ﻧﺎﺻﺮﺧﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺭﺿﺎ . ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﻡ ﮐﻪ
ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽﺷﻮﯼ ..
روحت شاد عزیز..
بازهم شرمندگی برای ماست و تنها میگویم لعنت بر مافیا، لعنت بر مسوولین فاسدو بی حیا.
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ امیر حاجرضایی که در مراسم درگذشت رضا احدی به شدت محزون بود و درباره اتفاقاتی که در این چند وقت افتاده است اینطور گفت: «وقتی که با حکم سرنوشت از زندگی بیرون میرویم میبینیم که چطور همه دور هم جمع میشوند. چقدر با هم در این فوتبال نامهربان هستیم و مقابل هم میایستیم. در دفتر یادداشت رضا احدی نوشتم رضاجان این چه وقت رفتن بود؟ خیلی زود از بین ما رفتی. غمی که در دلم هست را نمیتوانم توصیف کنم اما الان باید خودمان را جمع و جور کنیم برای درگذشت همایون بهزادی. سیستم با ما مهربان نیست. هرچند که مهربانیاش را هم نمیخواهیم چون ما برای مردم پیر شدیم. توقعی هم از کسی نداریم تا بیاید و کاری کند. مرگ برای همه است، خیلی از پیشکسوتان در خانه افتادهاند و حتی هیچ پولی در جیبشان نیست. چرا کسی از امثال وحید قلیچ که در خانه افتاده یادی نمیکند.» این پیشکسوت فوتبال در ادامه گفت: «دی ماه تلخی بود از رفتن اینانلو و احدی گرفته تا بیماری پورحیدری. کاری به رییس فدراسیون ندارم اما چگونه بهعنوان یک انسان در این امور مداخله نمیکنیم. بهزادی افتخارات زیادی داشت اما چرا رهایش کردید. او بیش از 10 بار به I.C.U رفت. آن موقع شما کجا بودید؟ خواهش میکنم اگر فردا روزی من هم رفتم اجازه دهید بهعنوان یک فرد گمنام باقی بمانم چون از شما چیزی جز نامهربانی ندیدم. اجازه دهید فقط همان قبری که برایم در قطعه نامآوران در نظر میگیرند، همان جا تنها بمانم.» حاجرضایی که به شدت ناراحت بود در پایان گفت: «از کسی باید انتظار داشت که خداوند را در نظر میگیرد. هر چند که این حرفها حرفهای دل من است. احدی زمانی که زنده بود نیازمند توجه بود. الان هم میتوانیم به گذشته برگردیم و با تجربه از آن ببینیم که چه کاری میتوانیم برای سایر پیشکسوتان انجام دهیم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر